به من می گفت عجیبی ...
نمی دونم پر حرفی !
بهش گفتم حرفای من مخاطب نداره !
من فقط بیشتر وقتا بلند فکر می کنم.
اسم دخترمان را بگذاریم انسیه
دلش هری ریخت
-چرا ،انسیه کیه؟
با تمآنینه پاسخ داد:
لقب حضرت زهراست
حتمن گناهی کرده ای که به این روز افتاده ای !
که خدا تو را فلج کرده
با خونسردی هر چه تمام پاسخ داد:
من هم مثل تو فکر می کردم
شاید گناهی کرده باشم
خدایا!
که به واقعه ی کربلا رسیدم ...
دست های از بدن جدا
سرهای از بدن جدا
جان های از بدن جدا
شکوه ای نکردم به خدا
و گفتم برای تو یک پا را از دست دادن کم است اگر چه به انتقام گناهم باشد...