داستان

اثری از یک نا نویسنده

داستان

اثری از یک نا نویسنده

قصه ی تلخ

تلخ ترین قصه ای که شنید .قصه ی فوت مادرش  بود که پدر بزرگ برایش خواند و فهمیدم که  درد کوچک و بزرگ نمی شناسد ..سفره اش را در هر دلی پهن می کند و کوهی از غم را از دل بیرون می آورد زمانی که احساس به لرزه می افتد و ما گما های درونش میل به بیرون پیدا می کنند ، آن وقت است که مثل کوه سنگین می شود در دل..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد