داستان

اثری از یک نا نویسنده

داستان

اثری از یک نا نویسنده

لحظه ی خداحافظی

پدرش راه می رفت مادرش گوشه ای می نشست .

مادرش به روی گونه اشک می ریخت و پدرش اشک هایش را دوباره در چشمانش می ریخت .

پدر یعنی سکوت و مادر یعنی فریاد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد